ایران به جای پیروی از تحولات، طراح قواعد ژئوپلیتیک اقتصادی و امنیتی منطقه باشد

به گزارش نسیم صبا از ایرنا، تحولات اخیر غرب آسیا، به ویژه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، نشان داد که کشورهای منطقه بیش از گذشته نسبت به رفتارهای جنگافروزانه و توسعهطلبانه تلآویو حساس شدهاند. در واکنشی کمسابقه، ۲۱ کشور عربی و اسلامی با صدور بیانیهای مشترک، تجاوز اسرائیل را محکوم کرده و حمایت خود را از امنیت و تمامیت ارضی ایران اعلام کردند. این اجماع نسبی، نشانهای روشن از تغییر ادراک منطقه نسبت به تهدیدهای اسرائیل است و فرصتی استراتژیک برای تهران فراهم آورده تا ابتکارات دیپلماتیک و امنیتی خود را بهروز رسانی و فعال کند.
این تحولات همچنین به وضوح نشان میدهد که کشورهای همسایه و مسلمان غرب آسیا به تدریج نسبت به ثبات و امنیت منطقهای حساس شدهاند و آمادگی نسبی برای همکاری و همافزایی وجود دارد. ایران اکنون میتواند از این فرصت تاریخی بهره گیرد و ابتکارات پیشین خود که سالها به دلیل بیاعتمادی متقابل و محدودیتهای خارجی متوقف مانده بود، دوباره روی میز دیپلماسی منطقهای قرار دهد.
ایران طی دههها مجموعهای از ابتکارات منطقهای و جهانی را مطرح کرده است که هر یک میتوانست زمینهساز امنیت و ثبات پایدار در غرب آسیا باشد. از جمله:
پویش صلح هرمز (طرح امید)؛ طرح «پویش صلح هرمز» در تاریخ ۳ مهر ۱۳۹۸ (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹) توسط حسن روحانی، رئیسجمهور وقت در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه شد و هدف اصلی آن کاهش تنشها و تضمین امنیت خطوط کشتیرانی و انرژی در تنگه حساس هرمز است.
طرحهای امنیت جمعی و عدم تجاوز؛ ایران از دههها پیش به دنبال کاهش درگیریها و ایجاد مکانیزمهای اعتمادسازی در منطقه خاورمیانه بوده است. این ابتکارات در پاسخ به شرایط پرتنش منطقه، از جمله جنگ ایران و عراق، تجاوز عراق به کویت، رقابتهای قدرتهای منطقهای و تهدیدهای خارجی مطرح شدهاند.
طرح مناره، ارائهشده از سوی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین کشورمان؛ شبکهای منطقهای برای عدم اشاعه و همکاری صلحآمیز هستهای که میتواند شفافیت و اعتماد متقابل میان کشورهای منطقه را تقویت کند.
یادداشت اخیر وزیر امور خارجه پیشین در نشریه فارن پالیسی با عنوان «زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است» نشان میدهد که گذار از پارادایم تهدید به پارادایم فرصت و امکان، تنها مسیر پایدار برای ایران و منطقه است. تمرکز بر استفاده از ظرفیتهای داخلی، بهرهبرداری از فرصتهای منطقهای و ایجاد مکانیزمهای همکاری جمعی جایگزین واکنش صرفاً تدافعی میشود. ایران میتواند با تقویت همکاریهای منطقهای، احیای چارچوبهای عدم اشاعه هستهای و امنیت جمعی و بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی، مسیر ثبات و رفاه مشترک را در غرب آسیا هموار سازد. این استراتژی نه تنها منافع ملی ایران را تأمین میکند، بلکه نقش تهران را بهعنوان یک بازیگر اثرگذار و مسئول در عرصه بینالمللی تثبیت مینماید.
ایران به جای پیروی از تحولات، طراح قواعد ژئوپلیتیک اقتصادی و امنیتی منطقه باشد
ایران باید از یک سیاست واکنشی به سمت یک سیاست ابتکارمحور حرکت کند
«علم صالح» استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا و تحلیلگر مسائل غرب آسیا در گفتوگو با ایرنا و در پاسخ به این سوال که اگر ایران متعاقب تحولات خاورمیانه بخواهد یک تغییر پارادایم را در سیاست خارجی خود کلید زده و در همین راستا برخی ابتکارات پیشین و جدید خود را بار دیگر به میز دیپلماسی منطقه ای باز گرداند، با چه مسیری پیش روی خود مواجه خواهد بود؟، گفت: در صورتی که ایران قصد داشته باشد در سیاست خارجی خود یک تغییر پارادایمی ایجاد کند، معنایش این است که باید از یک سیاست واکنشی به سمت یک سیاست ابتکارمحور حرکت کند. به عبارت دیگر، به جای آنکه صرفاً به بحرانها پاسخ دهد، تهران باید خود دستورکار و چارچوبهای تازهای برای سیاستهای منطقهای تعریف کند. به نظر من، این تغییر میتواند در سه محور عملیتر دنبال شود.
واقعیت این است که طی دستکم ربع قرن اخیر، اگر بخواهیم بگوییم ۲۵ سال گذشته، یعنی از اوایل قرن بیستویکم و بهویژه پس از سپتامبر، سیاست منطقهای ایران عمدتاً واکنشی بوده است. چه در برابر حمله به افغانستان، چه حمله به عراق و چه در جریان آنچه «بهار عربی» خوانده شد، ایران بیشتر کوشیده در برابر این رویدادهای بزرگ تاریخی واکنش نشان دهد. اما اکنون، با توجه به تغییرات ژئوپلیتیک اساسی در منطقه، شرایطی فراهم شده است که ایران بتواند به جای سیاست واکنشی، سیاست ابتکارمحور را مدنظر قرار دهد؛ یعنی خود تعریفکننده دستورکار باشد.
در صورتی که ایران قصد داشته باشد در سیاست خارجی خود یک تغییر پارادایمی ایجاد کند، معنایش این است که باید از یک سیاست واکنشی به سمت یک سیاست ابتکارمحور حرکت کند. به عبارت دیگر، به جای آنکه صرفاً به بحرانها پاسخ دهد، تهران باید خود دستورکار و چارچوبهای تازهای برای سیاستهای منطقهای تعریف کند.
این استاد دانشگاه افزود: این سیاست ابتکارمحور میتواند در سه محور اقتصاد، امنیتسازی مشارکتی و اتحادهای سهجانبه یا کوچک دنبال شود. وی در تعریف محور نخست گفت: ایران باید دیپلماسی اقتصادی خود را ارتقا دهد و در پی ایجاد درهمتنیدگی و همپیوستگی اقتصادی با کشورهای منطقه باشد. این مسئله بهویژه در حوزه کریدورها و مسیرهای ترانزیتی اهمیت دارد. تکمیل کریدورهای شمال–جنوب، خلیج فارس–دریای سیاه، یا تبدیل شدن به مرکز مبادلات انرژی و ایجاد سازوکارهای مالی منطقهای برای کاهش اثر تحریمها، همگی میتواند به تقویت ارتباط ایران با منطقه کمک کند.
صالح در تشریح محور امنیتسازی مشارکتی نیز گفت: ایران میتواند با کشورهای حاشیه خلیج فارس قواعد مشترکی در حوزه امنیت تدوین کند، به مدیریت مرزها در شرق و غرب بپردازد، و از کانالهای بشردوستانه برای اعتمادسازی استفاده کند. موقعیت ژئواستراتژیک ایران این امکان را فراهم میکند که نه تنها جایگاه خود را در منطقه بهبود بخشد، بلکه تعریفی تازه از امنیت منطقهای ارائه دهد.
وی ادامه داد: همچنین ضرورتاً امکان ایجاد یک اتحاد بزرگ منطقهای وجود ندارد، اما ایران میتواند در قالب همکاریهای سهجانبه یا محدود با برخی کشورها، توافقهای موضوعمحور شکل دهد. برای نمونه، ایران، عربستان و امارات میتوانند در حوزه انرژی همکاری کنند؛ ایران، قطر و عمان در زمینه میانجیگری فعال شوند؛ یا حتی ایران با ارمنستان و گرجستان در پروژه کریدور خلیج فارس–دریای سیاه مشارکت داشته باشد. این ائتلافهای هدفمند میتوانند نتایج عملی و معناداری به همراه داشته باشند.
این تحلیلگر مسائل منطقه گفت: به این ترتیب، ایران میتواند بستههای مشخص همکاری برای همسایگان خود طراحی کند؛ با درنظرگرفتن ویژگیهای هر کشور و هر منطقه، از قفقاز جنوبی گرفته تا خلیج فارس و جنوب آسیا. اختلافات باید از همکاریهای اقتصادی و امنیتی جدا نگه داشته شوند و نتایج سیاست خارجی نیز به شکل مستمر ارزیابی شود. به بیان دیگر، سیاست خارجی باید نتیجهمحور باشد. این رویکرد به معنای آن است که سیاست خارجی تنها بر پایه منافع یکجانبه ایران تعریف نشود، بلکه دغدغهها، نگرانیها و منافع طرفهای مقابل نیز در نظر گرفته شود. در موضوع کریدورها، ایران در جایگاهی قرار دارد که هم به همسایگان نیاز دارد و هم همسایگان به او نیازمندند؛ این نیاز متقابل میتواند به فرصت همکاری و مشارکت بدل شود.
ضرورت اتخاذ دیپلماسی فراتر از عقلانیت صرف
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا این برداشت که شرایط فعلی منطقه غرب آسیا، فضایی را به منظور نقشآفرینی ایران مهیا کرده است، برداشت درستی از واقعیت امروز خاورمیانه است؟ گفت: شرایط امروز منطقه فرصتهایی برای ایران ایجاد کرده است تا به جای پیروی از تحولات، خود طراح قواعد ژئوپلیتیک اقتصادی و امنیتی منطقه باشد. این موفقیتی ملموس و امکانپذیر خواهد بود، به شرط آنکه ابتکارها بر پایه منافع اقتصادی واقعی و همکاریهای عملیاتی بنا شود. نکته کلیدی در این میان، همان چیزی است که میتوان آن را «دیپلماسی فراتر از عقلانیت صرف» نامید به معنای دیپلماسی که در آن ایران نه تنها منافع خود، بلکه منافع طرف مقابل را نیز مدنظر قرار دهد. چرا که در دیپلماسی صرفاً عقلانی، بازیگران در پی افزایش منافع و کاهش زیانهای خود هستند، اما تجربه نشان داده این رویکرد به نتیجه نمیرسد. آنچه کارآمدتر است، توجه همزمان به دغدغههای خود و طرف مقابل است؛ و تنها در این صورت است که میتوان به یک نتیجه پایدار برد–برد دست یافت.
وی در پایان افزود: در خصوص درهمتنیدگی و اتصالپذیری اقتصادی میتوان افزود که این پیوند سبب میشود منافع و مصالح اقتصادی کشورهای همسایه با منافع و مصالح اقتصادی ایران گره بخورد. این گرهخوردگی موجب میشود که پیشرفت و توسعه ایران برای این کشورها یک فرصت تلقی شود، نه یک تهدید.
از همین رو، درهمتنیدگی و اتصالپذیری کریدورها، به همراه همکاریهای اقتصادی در حوزه انتقال انرژی و تجارت، در نهایت میتواند به شکلگیری نوعی همبستگی اقتصادی در منطقه بینجامد؛ بهویژه میان ایران و کشورهای همسایه. نتیجه چنین فرآیندی آن خواهد بود که پیشرفت هر کشور، بهمثابه پیشرفت دیگران تلقی شود؛ به بیان دیگر، پیشرفت ایران به معنای پیشرفت دیگران و پیشرفت دیگران به معنای پیشرفت ایران خواهد بود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰