به گزارش نسیم صبا ازایرنا، در دنیای امروز الگوی اقتصادی تغییر کرده است و اقتصادهای دانشبنیان در جهان فراگیر شدهاند. تولید سرمایه به کمک دانش برای هر کشوری که در این حوزهها ورود پیدا کرده یک مزیت رقابتی ایجاد میکند.
متعاقب مهم شدن اقتصاد دانشبنیان در کشورها، راهاندازی شرکتهایی که بتوانند دانشمحور فعالیت کنند نیز مهم شده است. در چنین اقتصادهایی دانش عامل اصلی ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت، رشد اقتصادی تلقی میشود و شرکتهای دانشبنیان زمینه توسعه همهجانبه کشور متبوعشان را فراهم میکند.
برای سالیان نام شرکتهای دانشبنیان با فناوری و علوم طبیعی و ریاضی گره خورده بود، این موضوع در کشور ما هم صدق میکرد. اما در حوزه علوم انسانی کمتر (و شاید هرگز) موضوع شرکتهای دانشبنیان موضوعیت داشت.
یک دلیل این موضوع از آنجا ناشی میشود که فرایند تجاریسازی پژوهش در آن حوزهها راحتتر امکان داشت درحالیکه در حوزه علوم انسانی بنابر ماهیت پژوهشها در این حوزه چندان فرایند تجاریسازی کار سادهای نیست. همین موضوع موجب شده در حوزه علوم انسانی، بنابر ماهیت پژوهش، توان تولید فناوری محصولات، تولید دانش و دانش فنی آنطور که در این علوم وجود دارد چندان همپای سایر علوم گسترش پیدا نکند.
اوضاع پیچیده برای دانشبنیان کردن علوم انسانی
این وضعیت در ایران بهمراتب اوضاع پیچیدهتری دارد، چرا ک بسیاری از پژوهشهای حوزههای علوم انسانی و اجتماعی کارایی لازم را برای رفع نیازهای جامعه و حل مسائل آن ندارند و بیشتر دانشهای حوزه علوم انسانی و اجتماعی ترجمه شده هستند. به عبارتی برای رفع نیازها و مسائل داخلی طراحی نشدهاند. این درحالی است که کارشناسان این حوزه هم به همین متون ترجمه شده اکتفا میکنند و اقدامی برای پژوهش بیشتر انجام نمیدهند. این روند موجب شده بیشتر پژوهشها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ماهیت تجاری پیدا نکنند.
این درحالی است که عملی کردن علوم انسانی و دست پیدا کردن به قوانین مستحکم همچون سایر علوم به کاربردی کردن نتایج علوم (انسانی) در موقعیتهای واقعی زندگی بستگی دارد.
۶ عامل کلیدی مهم
برای اینکه در حوزه علوم انسانی شرکتهای دانشبنیان فعال شوند و نقش موثری در جامعه داشته باشند بهتر است در این شش حوزه کارهای جدی صورت بگیرد:
مدیریت و سیاستگذاری.
فعالیتهای آموزشی و پژوهشی.
بسترها و زیرساختها.
ارتباطات و شبکههای علمی.
نشر و اشاعه دانش.
نوآوری (همراه با فرصتسازی، نواندیشگرایی و توسعه محوری)
متاسفانه یکی از معضلات کشور تعدد مراکز سیاستگذاری است نتایج یک تحقیق داخلی (رساله دکترا) در این مورد نشان میدهد که یکی از چالشهای فعلی نظام سیاستگذاری آموزش عالی کشور تعدد مراکز سیاستگذاری است که خود مسبب بسیاری از کارکردهای ناقص در وضعیت فعلی است. برای همین ضرورت دارد نقش بازیگران متعدد سیاستگذاری در کشور مشخص شود و تعارضات و ابهامات از بین بروند.
امروز بسیاری از مراکز و موسسات آموزشی و پژوهشی درون یک سازمان دولتی (و یا حاکمیتی) و یا وزارتخانه دولتی قرار دارند و گاهی این مراکز بدون اطلاع از وضعیت دیگری به کارهایی مشغول میشوند که با حیطه فعالیت دیگری و تحقیقات موسسه دیگر تشابه دارد.
لزوم توجه به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی
در ایران، بیش از ۷۰ درصد توان آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی قرار دارند، اما تولیدات علمی در کشور به ویژه در علوم انسانی از کشورهای پیشرفته پایینتر است.
وضعیت فوق کمتر موجب شکلگیری امکان گفتوگو یا همافزایی میشود. درحالیکه ایجاد شرکتهای دانش بنیان و توسعه آن نیازمند مهارتهای مدیریتی، راهبری مؤثر و کارآمد، تحول در هدایت و راهبری، توانایی برقراری ارتباط مؤثر و کارآمد با دیگران و توانایی استفاده مؤثر از دانش و تجربه شخصی است.
یکی از مواردی که در مورد علوم انسانی مطرح است اینکه این علوم همواره محل تعارض و چالش افکار و اندیشهها و در بسیاری از موارد محل تلاقی آرای علمای این حوزه و سیاسیون و دولتمردان بوده است؛ پیشرفت در این حوزه مرهون عوامل گستردهای است.
تصور میشود در این حوزه، عوامل گستردهتر و پیچیدهتری وجود دارند که در ایجاد، توسعه یا توقف آموزش و پژوهش بسیار تأثیرگذار هستند. گستردگی این مجموعه از عوامل حمایتگر یا بازدارنده را میتوان دامنهای از عوامل درون فردی مانند انگیزههای شخصی و علمی پژوهشگران و دانشگاهیان، عوامل سازمانی مانند حمایتهای مادی و معنوی و اجرایی، عوامل اجتماعی مانند امکان نشر آزاد و به موقع نتایج و یافتههای پژوهشی، یا قابلیت اجراییکردن یافتههای حاصل از پژوهشها و میزان ارزشگذاری یافتههای پژوهشی از جانب تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران دانست.
نبود مرجعیت علمی برای تجاریسازی طرحها
یکی دیگر از موضوعاتی که برای ایجاد شرکتهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی به عنوان عامل کلیدی میتوان مطرح کرد این است که در زیرساختهای مدل کاربردی پژوهشهای علوم انسانی در کشور نواقصی وجود دارد. نبود مرجعیت علمی، مدل بومی پیشرفت، باورپذیری علمی و حمایتگری، از خلأهای موجود بر سر راه تجاریسازی پژوهشهای علوم انسانی از جمله موضوعاتی است که برایش نیاز به اقدامات جدی احساس میشود.
همان طور که قانون مالکیت معنوی برای اختراعات و اکتشافات تدوین شده است، باید قانونی جامع نیز درباره زیرساختهای نرم و انسانی و حمایت از پدیدآورندگان این نوع فناوریها تدوین شود.
اندیشمندان علوم انسانی نیازمند شبکههای ارتباطی
در فعالیتهای علمی برقراری ارتباطات و ایجاد شبکههای علمی موضوع بسیاری مهمی است و شاید بتوان گفت این عامل در ایجاد شرکتهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی ضرورتی دوچندان دارد. چرا که پیشرفت علوم انسانی با اندیشهورزی، مناظره و گفتوگوهای مختلف میان صاحبنظران رشد پیدا میکند.
برای اینکه در حوزه علوم انسانی شرکتهای دانش بنیان توسعه پیدا کنند لازم است دیپلماسی علمی، گفتمانسازی علمی، همافزایی مراکز علمی، توسعه پژوهشهای بینالمللی، ارتباط دانشگاه با صنعت، توسعه فعالیتهای مربوط به ارتباط میان سرمایهگذاران و ایدههای نو مانند فن بازار، تشکیل شبکهای از افراد حقیقی و حقوقی مرتبط، به منظور پشتیبانی از شکلگیری و توسعه شرکتهای دانشبنیان در رشتههای علوم انسانی، همکاری و شبکهسازی دانشگاه با دانشگاههای معتبر داخل و خارج و انجام برنامههای مشترک و تأسیس دفتر ثبت و هدایت ایدههای نو و فناوریهای جدید مورد توجه سیاستگذاران این حوزه و جامعه قرار بگیرد.
اشاعه دانش و نوآوری را جدیتر بگیرید!
دانش یکی از نیروهای مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی است که به عنوان یک کالایی عمومی شناخته میشود. چرا که دانش را میتوان بدون کاهش و استهلاکش به اشتراک گذاشت. برای اینکه شرکتهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی در کشور رشد و توسعه پیدا کنند ضروری است به موضوع اشاعه دانش توجه شود و مکانیسمهای آن توجه شود.
دانش یک منبع دائمی است که میتواند در اختیار بنگاههای اقتصادی و نهادهای مختلف جامعه قرار بگیرد. درحالی که بهکار بردن دانش در فرایندهای گوناگون تولیدی و خدماتی به افزایش مزیت رقابتی، افزایش ارزش افزوده و توسعه پایدار منجر میشود.
کسبوکارهای دانشبنیان از آنجایی که در قالب بنگاههای اقتصادی فعالیت میکنند میتوانند با خلق دانش و نوآوری برای ایجاد ارزش در محیط رقابتی فعالیت کنند. ضمن اینکه چنین کسبوکارهایی در تبیین و مدلسازی فرایندهای تولید، پژوهش و توسعه، تجاریسازی دانش، غنیسازی علمی و فنی، آموزش، پرورش و توسعه انسانی، انتقال دانش و نشر و اشاعه آن در کشور نقش مهمی ایفا میکنند.
نوآوری و سه فاکتور حیاتی
نوآوری در فعالیتهای اقتصادی اگر همراه با فرصتسازی، نواندیشگرایی و توسعه محوری باشد میتواند علاوه بر تضمین رشد آن به ایجاد اشتغال هم منجر شود. این موضوع در ابعاد کلان اقتصادی هم مطرح است. توجه به راهاندازی و توسعه کسبوکارهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی نیز از قاعده فوق مستثنی نیست.
اگر چنین موضوعی مورد توجه قرار گیرد دستاوردهای پژوهش به شکل پیوسته و از طریق سرمایهگذاری به محصول، فرایند و سیستمهای نوین تبدیل میشود و این مسیر در کنار توجه به عواملی که در بالا اشاره شد میتواند از طریق راهاندازی شرکتهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی بهتر محقق شود.