زامبی نباشیم !

. زامبی ها معمولاً و طبق روال همگانی همه فیلم ها ، از یک خون آلوده گرفتار بیماری خطرناک شده و به صورت وحشی در آمده و به هر کس که حمله کنند و او را گاز بگیرند ، آن شخص نیز دچار همین بیماری شده و تبدیل به یک زامبی دیگر می گردد . زامبی ها برای بقاء خویش باید از خون دیگران استفاده کنند تا زنده بمانند ، جالب‌تر اینکه : برخی آن زامبی ها و مثلاً روسای آن ها باید علاوه بر خون دیگر انسان ها از مغز آنها هم تغذیه کنند . برای کشتن زامبی ها هم تیر و چاقو و ضربه کارساز نیست . و فقط باید سر و مغز آنها هدف قرار گرفته و از هم پاشیده شود ، فارغ از تخیلات هالیوودی و خالی بندی های شرکت های فیلمسازی می توانیم این نوع برخوردها را در جامعه به دو صورت به تصویر آوریم ؛ اول اینکه : اگر جامعه با همین روال خود یعنی بی دینی و بی خدایی جلو رود و انواع فرهنگ های بی خدایی و شیطان پرستی ها در جامعه رخنه کنند و پیشروی کنند ، در آینده جامعه و انسان های آن به همین زامبی ها تبدیل می گردند . در آینده‌ای نه چندان دور انسانها ، انسانها را می خورند و هیچ چیز عقلانی و فرهنگی نیست . چون از هیچ دینی پیروی نمی شود و خدا در ذهن انسان ها ناپدید شده است ، پس عجیب نیست انسان ها همدیگر را بخورند ! نگاه دوم اینکه ؛ شاید در آینده دنیای زامبی ها و سیع تر باشد ، ولی در دنیای کنونی هم ، زامبی وجود دارد ، وقتی قتلی صورت می گیرد ، قاتل در لحظه زامبی نیست ؟وقتی کودکی مورد آزار قرار می گیرد ، کودک آزار زامبی نیست ؟ وقتی سرقتی صورت می گیرد سارق زامبی نیست ؟ امروزه زامبی ها به دو صورت عمل می می‌کنند : برخی با قتل و درگیری و ضرب و جرح و دعوا و سرقت و برخی در لباس های شیک ، به اختلاس و حرام خوری می‌پردازند. وقتی دندان به حرام می زنی و با لذت می خوری و لقمه حرام را سر سفره خانواده می بری ! به زامبی تبدیل می‌شویم . و هر کس بر سفره تو بنشیند ، دندان به لقمه حرام که تو آورده‌ای بزند ، تبدیل به زامبی می شود و همین طور فراگیر میشود ، زامبی بودن مختص فیلم ها نیست ، که ما را بترساند و یا وقت ما را بگیرند . شاید درس عبرت آموزی هستند که بدانیم در جامعه کجای واقعیت ایستاده ایم ؟ آیا ما هم یک زامبی هستیم ؟ در زندگی روزمره خود و دیگران اگر با دقت نگاه کنیم ، زامبی های زیادی می بینیم ، تنها را نجات بشریت ، دستاویزی به خدا و دین آخر خداست . اگر به دستورات دین اسلام که آخرین فرستاده خداوند آورده است ، گوش داده و اجرا کنیم . هیچ وقت زامبی نمی‌شویم و جامعه هم عاری از زامبی ها می شود . به امید روزی که ناجی خدایی برسد و بیاید و ما را نجات بخشد و جامعه ما را عاری از حرام خوری کند . وقتی زامبی ها از مغز انسان های دیگر تغذیه میکنند ! معنادار میشود : در جامعه امروزی هم وقتی دروغ می گوییم ، تهمت میزنیم ، و غیبت می کنیم ، حسادت می کنیم ، مثل زامبی ها داریم مغز دیگران را میخوریم و تغذیه می کنیم ، با غیبت و تهمت و حسادت خود را سیر می کنیم ! پس فرق آنچنانی با زامبی نداریم . بیاییم همه با هم با توسل به دین و دستورات دین ، خدا را در همه کارها حاضر کنیم و زامبی نباشیم .

مرا با فکر تو کاری نیست ،
فکر کن کجا مشغله داری ؟
گر مشغله دیگری در فکر تو باشد مدام ،
دائم فکری پر مشغله داری.

نویسنده: حسین برشان