به گزارش نسیم صبا از ایرنا:از ۷۰ سال پیش که با توطئه کشورهای غربی، اسرائیل در خاورمیانه پا گرفت تا به امروز، این منطقه روی خوش به خود ندیده است. اخبار مرتبط با یورش نظامیان اسرائیل و شهرکنشینهای یهودی به محوطه مسجدالاقصی در قدس اشغالی از جمله روزهای اخیر بارها جهان مخابره میشد؛ رخدادی که زخمیهای زیادی برجا گذاشته است.
اگر چه رژیم صهیونیستی با حمایت بیچون و چرای غرب در داخل این مرز و بوم به رعبافکنی مشغول و خود را تهدیدی برای کشورهای همجوار معرفی میکند اما تارنمای «میدل ایست مانیتور» در گزارشی تاکید میکند که «اسرائیل با تهدیدهای بیشتری مواجه است اما آمادگی کمتری برای مواجهه با آنها دارد».
میدل ایست مانیتور در گزارش خود آورده است: در حالی که دولت اشغالگر نگران تشدید تنشهای امنیتی است، کارشناسان امنیتی و نظامی آن میگویند با مشکل بزرگی مواجهاند و به عنوان بازیگری کوچک با ضعفهای ظاهری، کاملا فاقد عمق استراتژیک هستند. این امر آنان را در برابر تهدیدهای نظامی، به ویژه در زمینههای ایدئولوژیک، آسیبپذیر میکند. چنین تهدیدی میتواند شامل پرتاب راکت یا موشک و استقرار نیروهای مقاومت روی تپههای نزدیک مرزها باشد. نگرانی آنان بیشتر درباره اقدامات حماس در غزه، حزبالله لبنان، ایران و شاید حوثیهای یمن است.
در عین حال اسرائیل مشکل بزرگی دارد که در آن هم از خطرات استراتژیک و تاکتیکی رنج میبرد و بنابراین تنها بازیگری است که پشتوانه راهبردی ندارد. این مشکل در واقع در مرز با نوار غزه که فاقد هرگونه پایگاه هوایی است، به اثبات رسیده که یک چالش و تهدید بزرگ برای اسرائیل محسوب میشود.
اسرائیل از خطرات استراتژیک و تاکتیکی رنج میبرد و بنابراین تنها بازیگری است که پشتوانه راهبردی ندارد.اسرائیلیها با وجود دستاوردهای ادعایی که در جنگ ۱۹۶۷ و هدف قرار دادن راکتورهای هستهای عراق و سوریه توسط نیروی هوایی اسرائیل داشتند، نگران خطرات و کاستیهایی هستند که در زمینههای مختلف نظامی وجود دارد.
نیروی هوایی اسرائیل به عنوان یکی از بهترینها در جهان توصیف شده؛ با این حال، در برخی از رویاروییهای نظامی با مشکلات و نقصهایی مواجه شده است که باعث ناامیدی بسیاری از کسانی میشود که معتقدند باید بتواند کمبودهای مربوط به عمق راهبردی را برای دولت فراهم کند.
نیروهای اسرائیلی با افزایش حملات چریکها و انجام تظاهرات پیوسته در مسجد الاقصی، از ابراز ناتوانی خود در مقابله با تهدیدهای امنیتی مختلف، به ویژه در جبهه داخلی فلسطین، تردیدی ندارند. درخواستهای اسرائیل برای مقابله با مقاومت فلسطین با استفاده از مشت آهنین و ضربههای قوی به طور عمده تلاشی برای پاسخ به وحشت اسرائیلیهاست. این را میتوان از نگرانیها و استرسهایی مشاهده کرد که در گفتوگوهای آنان در شبکههای تلویزیونی بیان میشود.
استراتژیهایی که از زمان «توافق اسلو» توسط دولتهای راست و چپ دنبال میشود به وخامت اوضاع امنیتی اسرائیل دامن زدهاست. در نتیجه، شمال کرانه باختری بهویژه شهر جنین به مرکزی برای هماهنگی عملیاتهای مسلحانه و در نتیجه، شهرکهای مجاور جنین به هدفی مطلوب برای سازمانهای مسلح فلسطینی تبدیل شدهاند.
ارتش اسرائیل نیز به نوبه خود، شهرکنشینان را در مناطق مختلف کرانه باختری رها کرد؛ موضوعی که زندگی آنها را به جهنمی غیرقابل تحمل مبدل ساخت. اسرائیل اکنون با تهدیدهای مداوم در یک جنگ چندمیدانی زندگی میکند و دیگر نمیتواند پیشبینی کند که روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
اسرائیل اکنون با تهدیدهای مداوم در یک جنگ چندمیدانی زندگی میکند و دیگر نمیتواند پیشبینی کند که روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.مقامهای نظامی و امنیتی اسرائیل میگویند شکست اخیر در مواجهه با حملات مقاومت فلسطین ممکن است دیگر نیروها مانند ایران را به شلیک موشک یا حزبالله را برای حمله به شهرکهای شمالی تشویق کند؛ موضوعی که به منزله رخنه در مرزهای اسرائیل است. این نگرانی را تعدادی از ژنرالهای ارتش در مصاحبهها و گفتوگوهای اخیر خود فاش کردهاند. آنها همچنان نسبت به احتمال وقوع یک جنگ چندجبهه ای که ممکن است ارتش اسرائیل با آن مواجه شود، هشدار میدهند؛ خطری که ممکن است منجر به تخلیه خطوط مرزی و واگذاری آنها به دشمن شود.
لفاظی و طبل توخالی اسرائیل علیه ایران
رژیم صهیونیستی برخلاف ادعاهای برخی مقامها، توان حمله به کشورهای دیگر را ندارد. اندیشکده «فارین پالیسی» در گزارشی با عنوان «اسرائیل آنقدر قوی نیست که به ایران حمله کند» نوشت: دولت اسرائیل در حال افزایش لفاظیهای خود است اما محدودیتهای سیاسی و نظامی بسیار زیاد است. در هفتههای اخیر «بنی گانتز» وزیر جنگ اسرائیل، ۲ بار از آمادگی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران برای جلوگیری از پیشروی برنامه هستهای آن صحبت کرده است.
وی در نشستی با سفیران و نمایندگان خارجی گفت: «من این احتمال را رد نمیکنم که اسرائیل مجبور شود در آینده برای جلوگیری از یک ایران هستهای اقدامی انجام دهد».
«آویو کوچاوی» رئیس ستاد کل نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) برای افزودن به این حالت هشدار دهنده ادعا کرد که «پیشرفت در برنامه هستهای ایران باعث شده ارتش اسرائیل برنامههای عملیاتی خود را برای حمله به این کشور تسریع بخشد». او میبالید که یک تیم اختصاصی برای تقویت آمادگی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران در صورتی که چنین حملهای به دستور رهبری سیاسی اسرائیل صادر شود، تشکیل شده است.
«نفتالی بنت» نخستوزیر اسرائیل نیز گفته کشورش آماده است در صورت نیاز به انجام این کار، علیه ایران «به تنهایی» عمل کند. او این اظهارات را پس از حمله به یک نفتکش تحت مدیریت اسرائیل در سواحل عمان بیان کرد که تل آویو و متحدانش ایران را مسئول آن دانستند.
به طور حتم، اسرائیل در گذشته عملیات به نسبت محدودی را علیه ایران انجام داده – مانند حمله به متحدان ایرانی در سوریه و خرابکاری هستهای – و ممکن است در آینده نیز به انجام آن ادامه دهد. اما تا چه حد باید باور کنیم که تلآویو واقعا آماده و مایل به حمله به ایران به دلیل پیشرفت در برنامه هستهای ایران است.
صحبت از یک حمله قریبالوقوع و پنهان ارتش اسرائیل در اعماق خاک ایران، نادیده گرفتن یک هنجار طولانیمدت است که برای دههها بر روابط ایالات متحده و اسرائیل حاکم بوده است: اسرائیل نمیتواند به سادگی خواستهها و نگرانیهای حامی اصلی خود را نادیده بگیرد.
از زمان شکست شرمآور ارتش اسرائیل در طول جنگ سال ۲۰۰۶ با حزبالله، مقامهای ارشد نظامی اسرائیل به طور کامل متوجه شدهاند که نیروهای زمینی این کشور برای یک جنگ تمام عیار آمادگی لازم را ندارند. برپایه تحقیقهای گوناگون صورت گرفته در مورد جنگ سال ۲۰۰۶ و همچنین گزارشهای «موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» و ارتش ایالاتمتحده، جنگ ۳۳ روزه با حزبالله نشان داد که نیروهای زمینی اسرائیل به طرز وحشتناکی برای نبرد واقعی با یک دشمن قدرتمند آماده نبودهاند.
از زمان شکست شرمآور ارتش اسرائیل در طول جنگ سال ۲۰۰۶ با حزبالله، مقامهای ارشد نظامی اسرائیل به طور کامل متوجه شدهاند که نیروهای زمینی این کشور برای یک جنگ تمام عیار آمادگی لازم را ندارند.از آن زمان، نشانههایی از اقدامات اصلاحی توسط ارتش اسرائیل برای رفع کاستیهای آن وجود داشتهاست. با این حال، به نظر نمیرسد نیروهای زمینی این کشور از زمان جنگ ۲۰۰۶ پیشرفت چشمگیری کسب کرده باشند.
جای تعجب نیست که زمانی که «گادی آیزنکوت» چند ماه پس از تصدی عنوان رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل اعلام کرد «نیروی زمینی را در وضعیت به نسبت بدی بهدست گرفته است.»
همچنین «اسحاق بریک» بازرس مستعفی وزارت دفاع اسرائیل، در جلسهای به قانونگذاران هشدار داد که نیروهای زمینی این کشور برای جنگ در آینده آماده نیستند.
با توجه به شکاف زرهی ارتش اسرائیل به عنوان بالاترین رده نظامی و سیاسی، بعید است تلآویو دستور عملیات نظامی در داخل خاک ایران صادر کند، زیرا به خوبی میدانند چنین حملهای به احتمال زیاد درگیری اسرائیل و ایران را در یک مارپیچ غیرقابل بازگشت تشدید خواهدکرد. افزون بر آن، قرار دادن نیروهای زمینی ناآماده ارتش اسرائیل در مقابل نیروهای ایرانی متحدان منطقهای آنها مانند حزبالله نتیجه خوشایندی برای اسرائیل به دنبال نخواهد داشت.
چنین تهدیدهایی تا حدی برای مصرف داخلی طراحی شدهاند. در یک زمینه اجتماعی بسیار نظامی که در دهههای اخیر به طور پیوسته به سمت راستافراطی سوق یافته است، سخن از بمبگذاری در ایران ممکن است تلاشی باشد برای اینکه در برابر رقبای سیاسی فرد ضعیف به نظر نرسد.
دلیل دیگر این است که این تهدیدها به احتمال زیاد اهرم چانهزنی اسرائیل در مقابل دولت بایدن را تقویت میکند. آنان دربرابر چشمپوشی از حمله فرضی امتیازهای دیگری را از آمریکا میگیرند. به عنوان مثال، بایدن مخالفت خود با گسترش شهرکسازی غیرقانونی در سرزمینهای اشغالی که یک موضوع ثانویه برای ایالاتمتحده بود را کنار گذاشت.
اسرائیل در محاصره جبهه چهارگانه امنیتی
به گزارش «میدل ایست مانیتور»، خطرات امنیتی که اسرائیل از آن رنج میبرد به فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه ختم نمیشود. چهار جبهه امنیتی متصل وجود دارد که همگی ضداسرائیل هستند. بنابراین این رژیم شاید به سرویسهای امنیتی نیاز داشته باشد تا شروع به جمعآوری اطلاعات و استفاده از آن برای پیشبینی همه فعالیتهای عملیاتی احتمالی که ممکن است نیاز به بازدارندگی داشته باشد، کند. این چالش دشواری است که نیروهای اشغالگر قدس با آن روبهرو هستند.
جبهه اول فلسطینیان سرزمین ۱۹۴۸ هستند، به ویژه آنهایی که عقاید ضددولتی دارند و واقعیت این است که آنها از فکر یکپارچگی و همبستگی به جدایی و از همزیستی به سمت رادیکالیسم رفتهاند. شاید «عملیات بئرشبه» و «حضره» که توسط فلسطینیهای اهل «نقب» و «ام الفهم» انجام شد به این معنی باشد که ما با شکست ایده اسرائیلیسازی مواجه هستیم.
جبهه سوم فلسطینیان در کرانه باختری است و به نظر میرسد که این جبهه در حال حاضر به دلایل متعددی از جمله شکستن دیوار و موفقیت کارگران غیرقانونی جنین در انجام عملیات، به موازات تحریک سنتی در رسانههای فلسطینی علیه اسرائیل، مشکلسازترین جبهه برای اسرائیل است.جبهه دوم قدس شرقی با جمعیتی بیش از ۳۵۰ هزار نفر است که در منطقه جغرافیایی ساکن هستند که هویت حاکمیتی مشخصی ندارد؛ زیرا اسرائیل با مدیریت زندگی آنها توسط تشکیلات خودگردان فلسطین مخالف است و از سوی دیگر با این فلسطینیها از طریق شهرداری خود به عنوان شهروندانی برابر با یهودیان رفتار نمیکند. در نتیجه، یک خلا در حال رشد بین دولت و نسل جوانی وجود دارد که عصبانی، ناراضی و بیکار هستند و در معرض تحریکات ملی فلسطینیها قرار دارند.
جبهه سوم فلسطینیان در کرانه باختری است و به نظر میرسد که این جبهه در حال حاضر به دلایل متعددی از جمله شکستن دیوار و موفقیت کارگران غیرقانونی جنین در انجام عملیات، به موازات تحریک سنتی در رسانههای فلسطینی علیه اسرائیل، مشکلسازترین جبهه برای اسرائیل است.
جبهه چهارم، جبهه جنوبی است. در حال حاضر به نظر میرسد رهبری حماس در نوار غزه که علاقهای به تشدید امنیت ندارد اما در عین حال، مشغول بازسازی نوار غزه، تقویت قدرت نظامی، افزایش قابلیتهای عملیاتی و ایجاد بازدارندگی علیه اسرائیل است.
با این وجود، ماه رمضان و مجموعهای از مراسمهای گرامیداشت ملی که تا اواسط ماه داشت، ممکن است اسرائیل و سرویسهای امنیتی آن را ملزم به هوشیاری بیشتری برای بازگرداندن آرامش به خیابانهای خود و امنیت شخصی شهرک نشینان کند.
هراس اسرائیل از پیدایش دشمن جدید
در هفتههای اخیر فلسطین اشغالی بارها هدف حملات داعش قرار گرفته به طوری که مقامهای صهیونیستی را به شدت نسبت به افزایش فعالیتهای خرابکارانه نگران کردهاست.
تارنمای فرانسوی «فرانس ۲۴» با انتشار گزارشی با عنوان «حملات مرتبط با داعش در اسرائیل باعث ترس از وجود دشمنی جدید میشود» به تهدیدهای تازهای که نگرانیهای امنیتی اسرائیل را دو چندان کردهاست اشاره کرد و نوشت: اسرائیل مدتهاست در حال جنگ با شبهنظامیان فلسطینی بوده اما حملات مرگبار کنونی که داعش مسئولیت آن را برعهده گرفته، نگرانیها از یک تهدید امنیتی جدید را افزایش دادهاست.
دولت یهود تا کنون تجربه نبرد با حماس غزه و جهاد اسلامی را داشت اما برخی از حملات اخیر با داعش مرتبط است؛ گروهی که دنبالکنندگان آنلاین خود را تبدیل به افرادی افراطی کرده و الهامبخش انجام حملات «گرگ تنها» در بسیاری از کشورها شده است.
حملات موسوم به «گرگهای تنها» به دست افرادی صورت میگیرد که به شکل انفرادی دست به حمله میزنند بدون اینکه ارتباط مشخصی با یک گروه داشته باشند. حملات گرگهای تنها راهبرد جدیدی است که گروههای تروریستی به ویژه داعش آن را در پیش گرفتهاند.
تعداد به نسبت کمی از فلسطینیها و عربهای اسرائیلی در سال ۲۰۱۹ به داعش پیوستند و بیشتر آنها ترجیح دادند در خانه بمانند و برای آرمان فلسطین بجنگند. از زمان فروپاشی «خلافت» خودخوانده داعش، این گروه تضعیف شدهاست.
تعداد به نسبت کمی از فلسطینیها و عربهای اسرائیلی در سال ۲۰۱۹ به داعش پیوستند و بیشتر آنها ترجیح دادند در خانه بمانند و برای آرمان فلسطین بجنگند. از زمان فروپاشی «خلافت» خودخوانده داعش، این گروه تضعیف شده است.بنابراین شهردار «ام الفهم» شهری عربنشین در شمال اسرائیل زمانی که متوجه شد حمله اخیر داعش توسط دو تن از افراد این گروه آن انجام شده شوکه شد.
کارشناسان بر این باورند، با وجود اینکه حملات کنونی، افزایش تهدید داعش را اثبات نمیکند اما خطر الگو بخشیدن به دیگران را به همراه دارد.
«هیو لوات» پژوهشگر شورای روابط خارجی اروپا نیز در این زمینه تاکید کرد: «یک اصل کپیبرداری در این حملهها وجود دارد. با افزایش تعداد حملات، تعداد فزایندهای از فلسطینیها نیز وجود دارند که مایلند خشم و ناامیدی خود را تخلیه کنند.»
«دیمین فره» موسس شرکت «جهاد آنالیتیکس»، هشدار داد: باوجود دشواریهای زیاد اما داعش هنوز توانایی حمله به اسرائیل را دارد». فره که شرکت وی در زمینه جهاد و فضای سایبری مطالعه میکند، گفت: اگرچه این گروه اکنون تنها در سوریه و عراق فعالیت میکند اما توانایی برنامهریزی یا الهامبخشیدن به حملات را دارد.
«یورام شوایتزر» پژوهشگر امور ترور در اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل در اظهاراتی تعجببرانگیز گفت «دهها حامی داعش در اسرائیل وجود دارد؛ البته این به معنای حضور داعش در اسرائیل نیست».
تارنمای خبری- تحلیلی «المانیتور» نیز در این زمینه با درج گزارشی با عنوان «اسرائیل از حمله تروریستی الهام گرفته از داعش شوکه شدهاست»، آورد: این حمله تروریستی که یکی از بدترین حملات اسرائیل در چند سال اخیر بود، نیروهای امنیتی را غافلگیر کرد.
«شین بت» سازمان اطلاعات و امنیتی داخلی در اسرائیل، بر جلوگیری از حملات نوار غزه و تلاشهای حماس برای برانگیختن ناآرامی در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس پیش از ماه مبارک رمضان متمرکز شدهبودند. هیچکس اصلا به داعش فکر نمیکرد.
مقامهای اسرائیل بر این باورند که دهها شهروند عرب اسرائیلی تا اندازهای حامی داعش هستند. کشتن چهار شهروند اسرائیلی در «بئرشبا» ثابت میکند در حالی که این سازمان تا حد زیادی شکست خورده اما ایدئولوژی آن حتی در اسرائیل نیز وجود دارد. با این وجود، تعداد حامیان داعش در اسرائیل به نسبت اندک است و تصور میشد از چندین هسته غیرفعال و بیاهمیت تشکیل شده تا زمانی که یکی از اعضای آنها فعال شد.