خلاصه ای از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید | نکات مهم | درباره نویسنده
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید (Think and Grow Rich) یکی از مشهورترین کتاب های انگیزشی در زمینه موفقیت است که توسط ناپلئون هیل در سال ۱۹۳۷ و پس از ۲۵ سال تحقیق در مورد زندگی افراد موفق در زمینه مالی به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب از پر طرفدارترین کتاب های رشد شخصی در راستای موفقیت است که طبق برخی برآوردها تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید بر این فلسفه ساده تاکید می کند که هر گونه تلاش برای موفقیت با تصور ذهنی و تخیل به ثمر خواهد رسید، به عبارت ساده تر شما به چیزی تبدیل می شوید که ذهن تان آن را ممکن بداند.
جالب است بدانید باب پراکتور – مربی موفقیت فردی و نویسنده – عادت دارد هر روز چند سطر از این کتاب را بخواند و معتقد است در این کتاب برای همه مشکلاتش راه حلی وجود دارد.
خلاصه ای از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
۱. فکر بسیار قدرتمند است
ناپلئون هیل معتقد است فکر بیش از هر چیز دیگر از جمله پول، تحصیلات یا دانش در موفقیت انسان ها نقش دارد اگرچه فکر کردن به خودی خود ممکن است یک اصطلاح کلی باشد، به همین دلیل هیل تفکر را به صورت ترکیبی از ابتکار، ایمان، خواستن و انعطاف پذیری ترجمه می کند.
شکست نیز بخش ضروری از فرایند یادگیری است اما تنها در صورتی که راه درستی در پیش بگیرید و روی خواسته خود اصرار بورزید به هدف خود نزدیک می شوید و بسیار مهم است که هدف واضح و روشن باشد.
۲. خواستن
تا چه حد هدف خود را می خواهید و چقدر برای رسیدن به آن اشتیاق دارید؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است زیرا شما به چیزی می رسید که واقعا آن را بخواهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
خواستن مرحله ای است که افکار و اقدامات را به هم پیوند می دهد و تمامی افرادی که به رویاهای خود جامه عمل پوشانده اند در دو چیز با هم اشتراک دارند:
به قدری منعطف هستند که با وجود انتقادهای دیگران و شکست های مکرر به تلاش خود ادامه می دهند
دیدگاه و بینشی کاملا واضح دارند که با میل شدید آمیخته و آن ها را به سمت موفقیت سوق می دهد
هیل معتقد است برای پیروز شدن در زندگی باید تمام پل هایی که شما را به گذشته وصل می کند ویران کرده و به شیوه ای متفاوت از قبل فکر کنید.
۳. ایمان
به گفته هیل ایمان یعنی بتوانید خود را متقاعد کنید که هدفی که تعیین کرده اید دست یافتنی است، سپس با تکرار و تمرین آن را باور پذیر کنید.
شما به همان چیزی تبدیل می شود که به آن فکر می کنید، اگر به چیزی اعتقاد داشته یا هدف خاصی در ذهن دارید تمرین کنید که ذهن خود را درباره دستیابی به آن متقاعد کرده و خواهید دید که بعد از مدتی ذهن به طور ناخودآگاه در جهت سیستم اعتقادی و باورهای شما عمل خواهد کرد.
ایمان نداشتن عامل ناکامی ها است در حالی که اگر در جهت درست هدایت شود می تواند تفاوت های زیادی در جهان ایجاد کند. برای تقویت ایمان از احساسات منفی پرهیز کرده، انرژی خود را روی مثبت ها متمرکز کنید.
هیل روی نوشتن اهداف، تکرار روزانه آن ها – هر روز ۳۰ دقیقه – و تلاش برای تحقق آن ها تاکید می کند، اگرچه معتقد است تکرار کافی نیست بلکه باید آن ها را در ذهن خود تصور کرده و به افکار خود احساس بدهید.
۴. دانش
به گفته هیل دو نوع دانش وجود دارد:
دانش عمومی که به خصوص بین اساتید دانشگاه اهمیت بیشتری دارد اما برای ثروتمند شدن چندان مفید نیست
دانش تخصصی که لازمه موفقیت است، به عنوان مثال اگر درباره محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید دانش کافی نداشته باشید احتمالا هرگز ثروتمند یا موفق نخواهید شد. این دانش نه فقط از مدارس و دانشگاه ها، بلکه از کتابخانه ها، دوره های تخصصی، اینترنت و غیره قابل دستیابی است
کسانی که باور دارند تحصیلات آن ها در روز فارغ التحصیلی به پایان رسیده تا ابد محکوم به معمولی بودن هستند.
۵. تخیل
انیشتین می گوید: “تخیل مهم تر از دانش است، دانش محدود است اما تخیل می تواند جهان را احاطه کند.”
شما به عنوان انسان توانایی تبدیل افکار به چیزها را دارید زیرا هر چیزی که ذهن بتواند تصور کند خلق شدنی است. ذهن می تواند با هدایت درست عامل پیشرفت شده و بهترین دوست شما باشد و یا با انحراف به شما آسیب رسانده و به بدترین دشمن شما تبدیل شود.
به گفته هیل تخیل می تواند دو نوع باشد:
تخیل مصنوعی: در این نوع تخیل ذهن تنها از گذشته یعنی تجربه ها، موفقیت ها، شکست ها و موارد مشابه آن استفاده می کند و کارش به خلق ترکیبات جدید با عناصر گذشته محدود شده است.
تخیل خلاق: نوعی تخیل است که الهامات در آن رخ می دهند و تنها زمانی عمل می کند که ذهن ما با ریتمی بالاتر ارتعاش داشته باشد. تخیل خلاق را می توان با اشتیاق سوزان و یک برنامه روشن و کاملا مصور (ترجیحا مکتوب) تحریک کرد.
۶. برنامه ریزی
ایده ها می توانند به آسانی به ثروت تبدیل شوند اگر با استراتژی های عالی و برنامه های دقیق همراه شوند.
هیل در بخشی از کتاب درباره نحوه برنامه ریزی موثر برای تحقق اهداف و موفقیت صحبت می کند که شامل مراحلی همچون انتخاب تیم پشتیبان، تهیه یک رزومه که بتوانید شغلی را که برای موفقیت نیاز دارید به دست آورید، قدم برداشتن به سوی هدف و تمرین صفات رهبری می باشد.
۷. تصمیم
به تاخیر انداختن کارها احتمالا یکی از مهم ترین دلایلی است که باعث می شود بیشتر مردم از زندگی خود راضی نباشند. آن ها بیش از آن که خودشان باشند به این فکر می کنند که دیگران درباره آن ها چه فکری می کنند و زمانی به خود می آیند که احتمالا برای تغییر دیر شده است.
زمانی که لازم است تصمیم بگیرید، این وظیفه را به دیگران واگذار نکنید و تصمیم خود را به تعویق نیندازید. این مورد شاید مهم ترین ویژگی یک رهبر یا فردی است که دیگران به او وابسته هستند.
جمع آوری اطلاعات کافی مفید است به شرط آن که وقتی زمانش فرا رسید در تصمیم گیری قاطع بوده و مسئولیت آن را بر عهده بگیرید.
۸. پایداری
در مسیر خود پایدار باشید، یعنی زمانی که از درست بودن مسیری که انتخاب کرده اید مطمئن هستید چند قدم اشتباه باعث دلسردی و توقف شما نخواهد شد.
بسیاری از افراد با اولین ضربه تسلیم می شوند در حالی که مطالعه زندگی افراد موفق نشان داده موفق ترین افراد برای رسیدن به موفقیت بارها شکست خورده و اشتباه کرده اند اما هرگز دست از تلاش برنداشته اند.
۹. هم فکری
برای موفق شدن مهم است که افراد هم فکر خودتان را بیابید، کسانی که باهوش هستند، به آن ها اعتماد دارید و برای شما الهام بخش می باشند.
اگر برای تحقق هدف خود دانش، توانایی یا منابع لازم را ندارید می توانید برای تامین آن با این افراد همکاری کنید.
۱۰. انرژی جنسی
شاید تعجب کنید که ارتباط انرژی جنسی و موفقیت چیست؟ هیل معتقد است ماهیت جنسی بالاتر از حد معمولی یکی از ویژگی های معمول افراد موفق است اما آن ها این ویژگی را صرفا در جهت تمایلات جسمانی استفاده نمی کنند بلکه آن را به حالت دیگری از انرژی – اشتیاق به حرفه – تبدیل کرده و از آن برای شکفتن خلاقیت ها در دنبال کردن اهداف بهره می برند.
عدم کنترل امیال جنسی باعث حواس پرتی، فراموش کردن هدف و کاهش کیفیت در انجام کارها می شود.
۱۱. ضمیر ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه بخش آرشیو در مغز است که افکار و برداشت ها را بدون در نظر گرفتن ماهیت آن ها دریافت کرده، ثبت می کند و براساس الگوهای غالب فکری فرد عمل می کند.
اگر مغز خود را با دیدگاه ثروت و موفقیت تغذیه کنید ضمیر ناخودآگاه به گونه ای عمل خواهد کرد که همان افکار به واقعیت های فیزیکی شما تبدیل شود و بالعکس.
بنابراین عادت کنید افکار مثبت را در ذهن خود کاشته، آن ها را با بینش درست و ایمان آمیخته و از طریق تکرار و تلقین به ضمیر ناخودآگاه خود متصل کنید.
۱۲. ترس ها
ترس بدترین دشمن در مسیر موفقیت های مالی، روحی و معنوی و مانعی بزرگ بر سر راه افراد است تا بتوانند به بهترین ورژن خود تبدیل شوند. ترس می تواندشما را متوقف می کند اگر به آن اجازه این کار را بدهید.
هیل در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید به شش نوع از بدترین ترس ها اشاره کرده است:
ترس از فقر
ترس از انتقاد
ترس از بیماری
ترس از دست دادن عشق
ترس از پیری
ترس از مرگ
جملات کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید
کنترل ذهن نتیجه نظم و عادت است. یا شما ذهن خود را کنترل می کنید یا ذهن، شما را کنترل می کند.
اگر در تخیل خود ثروت بزرگی نمی بینید هرگز آن را در حساب بانکی خود نیز نخواهید دید.
شما ارباب سرنوشت خود هستید، شما می توانید محیط شخصی خود را تحت تاثیر قرار داده، هدایت و کنترل کنید. شما می توانید زندگی تان را به چیزی که می خواهید تبدیل کنید.
هر رنج و درد، هر شکست و هر اندوه در دل خود بذری از یک منفعت برابر یا بیشتر حمل می کند.
همه دستاوردها و همه ثروت هایی که حاصل شده شروع شان از یک ایده بوده است.
راه موفقیت روش پیگیری پیوسته دانش است.
طلا بیشتر از ذهن آدم ها استخراج شده تا زمین.
انسان به هر آن چه ذهن بتواند تصور کند و باور داشته باشد دست پیدا می کند.
ضمیر ناخودآگاه تنها افکاری را که به خوبی با عواطف یا احساسات آمیخته شده تشخیص می دهد و براساس آن ها عمل می کند.
به خاطر داشته باشید که ثروت واقعی نه با آن چه دارید بلکه با چیزی که هستید اندازه گیری می شوید.
درباره نویسنده کتاب
ناپلئون هیل از نویسندگان مشهور در زمینه موفقیت شخصی می باشد که سال ۱۸۸۳ در ویرجینیا متولد شد. او دوران کودکی و نوجوانی سختی داشت و به علت عدم توانایی مالی از تحصیل در رشته حقوق انصراف داد.
او که به عنوان روزنامه نگار فعالیت می کرد به دلیل استعداد خاصی که در نوشتن داشت توانست با شخصیت های مشهور زیادی مصاحبه کند و همین مسئله تاثیر زیادی در خلق آثار برجسته او در زمینه موفقیت داشته است.
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید معروف ترین اثر ناپلئون هیل است که سال ۱۹۳۷ به رشته تحریر درآمد و تا زمان مرگ هیل (سال ۱۹۷۰) حدود ۲۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفت.