بهترین جملات کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین
فلورانس نویسنده ی آمریکایی است. او هنرمند و سخنران انگیزشی است.او سال های زیادی به تدریس قوانین معنویت می پردازد.او می گوید:آدمی به هر آنچه باور داشته باشد و از اعماق وجودش بخواهد، می رسد. هیچ چیزی غیر ممکن نیست.در ادامه می خواهم جملات معجزه آسای این کتاب را بنویسم؛
بیشتر مردم زندگی را پیکار می دانند؛اما زندگی پیکار نیست، بازی است.
زندگی بازی است که اگر از قانون معنویت آگاهی داشته باشیم پیروز می شویم.ادمی هرچه بکارد همان را برداشت خواهد کرد جز این نیست. اگر به دیگران نفرت بورزیم انعکاس آنرا خواهیم دید، اگر عشق بورزیم همان را خواهیم ستاند و….
تخیل را قیچی ذهن خوانده تند. این قیچی شبانه روز در حال بریدن تصاویر ذهن است. آدمی در ذهن خود تصاویری می سازد و دیر یا زود در دنیای بیرون با آفریده های ذهنش روبه رو می شود.
باید به قدرت بی نظیر ذهن آگاهی داشته باشید تا معنای بی نظیر این عبارت را درک کنید. ادمی به هرانچه بیندیشد، دیر یا زود در دنیای بیرون با مصداق تصاویر ذهنی اش مواجه می شود.
هر آن چه آدمی عمیقأ احساس یا به روشنی مجسم کند، بر ذهن نیمه هوشیار اثر می گذارد و مو به مو در صحنه ی زندگیش تجلی می یابد.
خداوند می فرماید؛ از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد.
به اهمیت کلام اشاره میکند، کلام نقش تعیین کننده ای در بازی زندگی دارد. شما می توانید با کلام خود مسیر خوشبختی را طی کنید یا با کلام کاهلانه خویش مسیر نگون بختی را.
نخستین حرکت را آدمی باید انجام دهد: بخواهید که به شما داده خواهد شد، بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما باز خواهد شد؛ هر که خواند دریافت کند.
همه ی این جملات به روشنی به این امر اشاره دارد که اولین قدم را آدمی باید بردارد، باید از صمیم قلبش خواسته و آروزی خویش را بیان کند. آن گاه تمامی کائنات برای تحقق خواسته ها تلاش می کنند.
به دلیل وجود قدرت کلام، هر چه به زبان بیاورید، همان را به خود جذب می کنید.
این امر مبین این است که اگر همواره درمورد مشکلات و بیماری سخن بگویید آن را جذب می کنید و برعکس این نیز صادق است.
در برابر شریر مقاومت نکنید. مغلوب بدی نشوید. بدی را به نیکویی مغلوب سازید.
از افکار بد و شیطانی شکست نخورید بلکه این افکار را به وسیله ی افکار خوب به زانو در بیاورید.
اغلب از مردم شنیده ام که می گویند:« راهی را به ما نشان بده تا بتوانیم رفتار همسر یا دوست خویش را تغییر دهیم.» من در جواب آن ها می گویم: من فقط می توانم روشی را به تو یاد دهم که خودت را تغییر دهی. اگر خودت را تغییر دهی. دیگران نیز تغییر می کنند.
مشکل ما این هست که همیشه دوست داریم دیگران را تغییر بدهیم نه این که خودمان تغییر کنیم (سنگ بزرگ نشانه ی نزدن هست)، این زاییده ی تفکر ماست. اگر هریک از ما خودمان را اصلاح کنیم، کم کم جامعه تغییر می کند.
آدمی هر آن چه می دهد، همان را باز می ستاند. بازی زندگی، بازی بوم رنگهاست.کردار، گفتار پندار انسان ، دیر یا زود، با دقتی حیرت انگیز، به سوی خود او باز می گردد.
این اظهار دلالت بر قانون کارما دارد.
شاید با خود بگویی قانون کارما یعنی چه؟ یعنی زمین به طرز عجیبی گرده. هرکس باتوجه به کارها و رفتارهایی که دارد بازتاب آن را می بیند، چه خوب چه بد!
«بارتان را بر شانه ی خدا بگذارید.»
انسان همیشه باید خاموش بماند و شاهد رستگاری پروردگار باشد.
من بار مشقت ناشی از تنگدستی را به ذهن فوق هوشیار خود می سپارم و بی اعتنا به آن، در انتظار نعمتم.
سپردن بارها به خداوند، انسان را قادر می سازد تا حتی در تاریکی نیز بینا باشد.
بگذارید دلیل اینکه باید مشکلات خود را به خدا بسپاریم را بیان کنم؛ وقتی شما بخواهید بار مشکلات، سختی و اندیشه های منفی را به دوش بکشید از حمل این کوله بار خسته می شوید و قوانین الهی سر پیچی می کنید.
در عشق واقعی انسان از خود فارغ است و هیچ ترسی به خود راه نمی دهد.
عشق واقعی با ترس، نفرت، انتظار، توقع غریبه است در چنین عشقی نمی توان اینها
را دید. می دانید کمتر کسی عشق واقعی را درک می کند، چرا که با خودخواهی و حسد آن چه را که دوست دارند از دست می دهند.
اگر به کسی در حد کمال عشق بورزی و آرا دوست بداری محال است که این گونه دریافت نکنی.عشقی که از درون الوهیت تو بر خیزد عشق راستین است.
راه عشق ورزی را در پیش بگیر تا همه چیز برایت فزونی یابد، چرا که خدا عشق و تنها روزی رسان توست، ولی راه طمع ورزی و خودخواهی را دنبال نکن؛ زیرا روزی آن از دست می رود.
برای کسی که قدرت کلمات و جملات روانه شده بر زبان خود را می داند، شهود هم پذیرفتنی است.
شهود نوعی توانایی ذهنی است، در حقیقت چنین کسی زندگی خود را حاصل رفتار و گفتار خویش می داند و به راحتی می تواند وقایع زندگی خود را حدس بزند و به نوعی به این درک می رسد.
وقتی خداوند فکری را به ذهن ما می فرستد، یعنی خاصیت وظرفیت ما در حد آن است که بتوانیم به تصورات خود دست یابیم و آن ها را به واقعیت تبدیل کنیم.
به قول حضرت مولانا که می فرماید؛ کین طلب در تو گروگان خداست، زانک هر طالب به مطلوبی سزاست.
این تفسیر را از یکی از بزرگان نقل قول می کنم؛ آرزو دلیل بر استعداد است. وقتی ادم ارزو می کند که ای کاش من چنین و چنان شوم بدانید که حتما می تواند بشود و اگر نه آرزو نمی کرد!هرکس در دلش آرزویی هست برآورده می شود، شک نکنید! برای اینکه آرزو اصلا سند حقانیت است.
دشمنان شما همه در درون شما هستند.
تنها راهزنی که دار و ندار او را به تاراج می برد همین اندیشه های منفی اوست.
شما اگر غنی ترین مردم هم باشید با افکار منفی و کاهلانه همه چیز را به فنا می دهید.
اگر از دشواری های خود بگریزیم، آن ها مارا دنبال خواهند کرد.
اگر سختی ها و مصائب زندگی خویش گریزی نداشته باشید بلکه به جای فرار و ترس راه حلی برای آن ها بیابید. ترس، ایمان وارونه است. اگر چنین نکنید مشکلات به دنبال شما می آیند هر کجا که باشید.
در بازی زندگی هیچ رقابتی وجود ندارد. هرچه که از خداوند به من رسد، سراسر خیر و نیکی است
در آخر میخواهم این را بگویم؛ زندگی را سخت نگیرید، چه خوب چه بد میگذرد. حال که چنین است بگذارید خوب به خط پایان برسید.
امید است که از این مقاله نهایت بهره را داشته باشید.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰